مطلب حاضر برگرفته از سخنرانی استاد حسن عباسی در دانشگاه بوعلی سینای همدان است که در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ برگزار شده و در قالب یادداشت مکتوب تنظیم شده است.
«جنگ ارزی چین با آمریکا چهلوپنج روز طول کشید و چین با دارابودن عظیمترین ذخایر ارز و طلا دچار نوسانات گسترده شد و طبق گزارش نخستوزیر چین چهل درصد از ارزش پول ملی کشورشان از بین رفت.
وضعیت ما در ایران متفاوت است؛ ما با این وزارت خارجه و سیستم بانک مرکزی که عقیده دارد میشود با دشمن از در دوستی وارد شد و دشمن میتواند تمام مشکلات ما را حل کند، در صورت وقوع چنین جنگ نمیتوانیم مقاومت کنیم؛ با توجه به اینکه نقدینگی در جامعه به بالای هزار هزار میلیارد ریال رسیده است، تولید به رکود افتاده و بیکاری بیداد میکند. با توجه به این اوضاع داخلی و رفتارهای دشمن، برای حفظ کشور باید جامعه و مسئولین را نسبت به موضوع جنگ ارزی توجیه کرد. تا جایی که دانسته شود امروز بقای جامعه در گروی تنظیم ساختاری برای کنترل این شرایط قرار دارد.»
جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه بوعلی ده سال پیش برنامهای با عنوان «خوب، بد، زشت در نبردی مشکوک» برگزار کردند؛ این برنامه با هدف بررسی سیاست خارجی، پروندهی هستهای و استراتژیهای آمریکا علیه ایران تنظیم شده بود. جلسهی پنجم این سخنرانی، امسال با عنوان «در نبردی مشکوک (۵)؛ یوترن و جنگ ارزی» برگزار گردید. پنجمین برنامهی «در نبردی مشکوک» در تئوری بازیها به روند تحقیق و بررسی استراتژیهای دشمن اختصاص دارد؛ دشمنی که یازده استراتژی را در ده سال گذشته علیه ملت ایران اجرا کرد و در هر اقدام با مقاومت مردم روبهرو شد. و این اقدامات در سال گذشته با اجرای برجام به تفاهم با ۱+۵ انجامید؛ اما همچنان دشمن به تعهداتش در این زمینه هم عمل نمیکند و نبرد مشکوک همچنان ادامه دارد.
در «جنگ سخت»، آنچه که تلفات محسوب میشود کشته شدن و مجروحیت است. در «جنگ نرم» نیز، اندیشهها و ارادهها هستند که میجنگند و تسخیر قلبها و ذهنها موضوعیت دارند. از اینرو، از ابتدای انقلاب تا امروز از جنگ با آمریکا، صدام و تروریسم آگاه میشدیم و اینکه باید چگونه با آنها مقابله کنیم. و در ده سال گذشته نیز تاکنون با جنگ نرم، تهاجم فرهنگی، جنبش نرمافزاری و مخاطراتی که غفلت نسبت به این مفاهیم میتواند چه بلایی را بر سر جامعه بیاورد، آشنا شدهایم. اما به مقولهی «جنگ نیمهسخت» تا حدی که تبدیل به گفتمان غالب جامعه شود، نپرداختهایم. هر چند در سه سال گذشته ما در مباحث طرحریزی استراتژیک ـ کلبهی کرامت ـ ادبیات این جنگ را بیان کرده ایم تا مدیران و مسئولین با ادبیات و مفاهیم این نوع جنگ آشنا شوند و گفتمانسازی آن در فضای جامعه صورت بگیرد؛ اما تا تبدیل شدن به فضای فکری غالب جامعه راه زیادی وجود دارد.
در «جنگ نیمهسخت» که ادبیات غالب آن را مسائل اقتصادی تشکیل میدهد، کشورهای مقابل بهجای اعزام توپ، تانک و ادوات نظامی، کشورهای هدف را از طریق جنگ پولها به مبارزه میطلبند. این جنگ پولها به «جنگ ارزی Currency War» شناخته میشود که یک نوع ویژه از جنگ اقتصادی است. برای شناخت این جنگ باید بین «مانی»[۱] و «کارنسی»[۲] تفاوت قائل بود. «کارنسی» به معنای اعتبار است و پول واقعی و با ارزش ثابت نیست. در نسبت با این، «مانی» پول باپشتوانه است که ارزش ذاتی دارد.
در طول صد سال گذشته، سه جنگ جهانی ارزی رخ داده است که آخرین جنگ جهانی ارزی امروز در جریان است. از اینرو، باید فضای این جنگ برای مردم شفاف شود تا بتوان در فرآیند مبارزه و دفاع همانند جنگ سخت و جنگ نرم با قواعد مناسب زمین بازی را تعریف کرد.
جنگ جهانی ارزی سوم بین چین و آمریکا
اوج اتفاقات این جنگ ارزی را بین چین و آمریکا در سال گذشته شاهد بودیم که تأثیر بسیار زیادی بر اقتصاد جهان گذاشت و کشور چین را دچار مشکلات عدیدهای کرد. این جنگ بر سر تعیین نرخ برابری بین دو ارز یوآن و دلار درگرفت. به این صورت که چینیها برای اینکه بتوانند صادرات ارزان داشته باشند باید ارزش یوآن را پایین نگه دارند؛ از سوی دیگر، اگر ارزش یوآن پایین نگهداشته شود، سرمایهگذار خارجی که در چین سرمایهگذاری کرده ـ و عمدهی آنها را آمریکاییها تشکیل میدهند ـ اعتراض خواهد کرد و سرمایه خود را از چین خارج میکند؛ چراکه ارزش سرمایهاش به واسطهی پایین بودن ارز چین بیارزش خواهد شد. این در حالی است که اگر چین بخواهد ارزش یوآن را بالا نگه دارد، صادرات برای خودش گران میشود.
به این صورت یوآن چین در منگنه قرار دارد و جنگ ارزی در سال گذشته بین دلار و یوآن صورت گرفت؛ این جنگ از اواخر تیرماه سال ۱۳۹۴ آغاز شد و در دهه اول شهریورماه آتشبس جنگ ارزی اعلام گردید. چین گزارش خسارتهای مربوط به این جنگ ارزی در اسفندماه را منتشر کرد که نکات حیرتانگیز و درسهای زیادی برای ما دارد. این گزارش با اتمام اجلاس برنامه دوازدهم و آغاز برنامه سیزدهم توسعه که در کنگره حزب خلق چین برگزار شد منتشر گردید. در این اجلاس نخستوزیر چین، آقای شی جینپینگ[۳] گزارشی از «جنگ ارزی» سال گذشته چین و آمریکا ارائه کرد. طبق این گزارش، بیش از ۴۰ درصد از اقتصاد چین در این جنگ ارزی نابود شد.
رئیسجمهور حزب خلق چین، شی جینپینگ
کشور چین به مدت بیستوپنج سال رشد اقتصادی بالای ۱۱ درصد داشت؛ اما در اثر این جنگ اقتصادی بسیار سهمگین، اقتصاد آن برای اولین بار بعد از بیستوپنج سال به زیر ۷ درصد سقوط کرد. حدود ۵۰۰ میلیارد دلار از ذخایر ارزی چین و ۴۰ درصد از بورس این کشور از بین رفت. در اثر این جنگ ارزیِ گسترده چین مجبور شد که به سیاست داخلی در ادارهی اقتصاد روی بیاورد. در این جنگ ارزی، چین ۴۵ روز دوام آورد که با وضعیت موجود اگر این موضوع در خصوص ایران پیش بیاید با توجه به امکانات و وضعیت موجود موجب میشود که ایران کمتر از ۲۴ ساعت اعلام ورشکستگی کند.
استراتژی مصرفگرایی در برنامهی سیزدهم توسعهی چین
نخستوزیر چین اعلام کرد که چین از این به بعد به سمت تعدیل سیاست خارجی در نسبت با سیاست تجارت داخلی میرود. چین یک میلیارد و سیصد پنجاه میلیون نفر جمعیت دارد. ۱۵۰ میلیون نفر تولیدکننده صنعتی و مابقی جامعه کشاورزی هستند. قسمت شرقی چین پیشرفته است. مناطق مرکزی و غربی چین عقبمانده و قبل از صنعت است.
در این گزارش چین اعلام کرد که قصد دارد سه امر مهم را انجام دهد:
۱ـ چین به این نتیجه رسید یک میلیارد جمعیت غیرپیشرفته خود را «مصرفگرا» کنند و کارهای تولیدی خود را در سیاست تجارت داخلی به سمت داخل ببرند و عملاً «اقتصاد مقاومتی» را آغاز کردند.
۲ـ چینیها تصمیم گرفتند بهجای ادامهی کپیکشی در تمام صنایع که در طول سی چهل سال پیش پی گرفتهاند به سمت ابداع روی آورده و با توجه به جمعیت یک میلیارد نفری خود در تولید پیشگام باشند.
چین به دلیل انباشت طلا و دلار توان مقابلهی چهلوپنج روزه را با دلار آمریکا داشت؛ چراکه رتبهی نخست ذخیرهی طلا در دنیا را دارد و در یک دههی گذشته ذخایر عظیمی از دلار و طلا را انباشت کرده است. روسیه نیز بعد از آن تصمیم به انباشت طلا و دلار گرفته است؛ زیرا روسیه نیز در این زمینه آسیبپذیری بالایی دارد. به این دلیل که سطح ذخایر ارزی و طلای روسیه کم است. با توجه به این، آمریکا با فشار آوردن به عربستان یک بازی را با ایران و روسیه آغاز کرد و قیمت نفت را در دو سال گذشته پایین آورد. ایران و روسیه با کاهش قیمت نفت ضررهای زیادی را متحمل شدند و کاهش ارزش ارز ملی دو کشور را در پی داشت.
ایران، سمت دیگر جنگ ارزی جهانی سوم
جنگ تمامعیار اقتصادی از سال ۱۳۹۰ علیه مردم ایران شروع شده است. مردم در جنگ سخت و در تهدید تروریسم حس جنگ را دارند؛ اما در جنگ اقتصادی و خصوصاً جنگ ارزی در جامعه حس جنگ وجود ندارد. در فضای رسانهای پسابرجام به مردم القا میشود که تحریمها رفع میشود و وضعیت اقتصادی به سامان خواهد شد؛ اما کل اقتصاد جهان امروز در رکود قرار دارد. آمدن شرکتهای سرمایهگذارِ خارجی به ایران به دلیل رفع مشکلات اقتصادی خود این شرکتها است تا بتوانند در بازار ایران کالاهای آمادهی خود را بفروشند.
پس از توافق ایران با ۱+۵، رسماً کشورهای اروپایی اعلام کردند که بازار ایران سالی ۵۵ میلیارد دلار کشش فروش کالا دارد و هر یک میلیارد دلار، صدهزار شغل برای ما ایجاد خواهد کرد. کشورهای اروپایی درصدد هستند بهجای اینکه بازار ایران را به چین، کره جنوبی، هند، ژاپن و… واگذار کنند، آن را بین خودشان تقسیم کنند. اگر اقتصاد جهان میتواند اقتصاد ایران را نجات دهد، کشور آمریکا جلوی ورشکستگی شهر دیترویت را میگرفت.
در تیر ۱۳۹۲ شهردار شهر صنعتی دیترویت در ایالت میشیگان رسماً ورشکستگی شهر دیترویت را اعلام کرد. متأسفانه فضای رسانهای دولت بهگونهای اصول خود را القاء میکند که مشکلات اقتصادی ایران فقط با باز کردن درها به سمت سرمایهگذاری خارجی حل میشود.
کیوون اور Keyvon Orr از ماه مارس ۲۰۱۳ مسئول رسیدگی به ورشکستگی شهر دیترویت شد.
اعتراضهای خیابانی در پی ورشکستگی شهر دیترویت به دلیل بدهی عظیم بانکها و شرکتهای خصوصی. این ورشکستگی به از بین رفتن زیرساختهای زندگی شهری و ایجاد بیکاری، فقر، بیخانگی و در نتیجه کوچ جمعی مردم از زادگاهشان انجامید.
کتاب «جنگهای ارزی»[۴] در سال ۲۰۰۸ و آغاز ریاستجمهوری اوباما نوشته شده است. جیمز ریکاردز نویسندهی این کتاب در دو فصل اول آن داستان «بازی جنگ ارزی»[۵] در پنتاگون را توضیح میدهد.[۶] در این بازی دشمن دلار آمریکاْ روسیه، چین و ایران تعریف شدهاند. این بازیِ جنگْ هشت سال پیش توسط آمریکاییها انجام شد و در طی سه سال گذشته بهطورجدی درصحنه عملیاتی این جنگ را اجرا کردهاند.
اگر تا دیروز ایران با قطع ارتباط مالی با جهان در جنگ ارزی مصون میماند، امروز با وصل شدن نظام مالی ایران به نظام مالی جهان آسیبپذیری ایران بسیار بالا میرود. در این رابطه رهبر انقلاب با بیان خاطرهی خود درباره ماهاتیر محمد[۷] نخستوزیر کشور مالزی سعی داشتند که این آسیبپذیری را تذکر دهند. در جنگ ارزی صورت گرفته به رهبری نهادهای استعماری غرب علیه کشورهای جنوب شرق آسیا، کشور مالزی یک شب تا صبح ورشکسته شد. دولت سوهارتو در کشور اندونزی سقوط کرد و کشورهای دیگر در این جنگ ارزی به مشکلات عدیدهای دچار شدند.
رهبر انقلاب با بیان این خاطره، هشدار دادند که باید مراقب جنگ ارزی باشیم. در اثر جنگ ارزی میتوان یک شب تا صبح کشوری را به سقوط کشاند. سیستم بانک مرکزی ایران اصلاً برای جنگ ارزی آماده نیست و خطر بسیار بالا هست. رئیس بانک مرکزی در شورای روابط خارجی در آمریکا اعلام کرد که تقریباً هیچچیز از برجام عاید ایران نشده است[۸]؛ اما برای این اعتراف خیلی دیر شده است!
در برجام باید مقام بانک مرکزی ایران با وزیر خزانهداری آمریکا درباره جزئیات مسائل مالی گفتوگو میکرد؛ همانطور که مسئول انرژی هستهای ما با وزیر انرژی آمریکا درباره ریز مسائل هستهای گفتوگو کرد.
اما این مشکلی که دولت با آن مواجه شده ناشی از چیست؟ مشکل از اینجاست که در دستور کار کاخ سفید و وزارت خزانهداری آمریکا سیاستی تصویب شده است به نام «یوترن»[۹] یا «دوربرگردان». اگر در توافق ایران با کشورهای غربی فقط این جمله میآمد که:
«روز بعد از توافق، آمریکا ملزم است که یوترن را از نظام مالی جهان بردارد».
اگر این جمله در توافق هستهای میآمد، رئیس بانک مرکزی مجبور نمیشد که به آمریکا التماس کند و زبان به اعتراف بگشاید که از توفق هستهای هیچ چیز عاید ایران نشده است. این در حالی است که در همان زمان، معاون وزیر خزانهداری آمریکا در رسانهها دو بار در فاصلهی شش ساعت موضع گرفت که آمریکا در توافق ژنو تعهد نکرده بود که «یوترن» را بردارد.
جنگ ارزی با ایران از طریق یوترن
حال، منظور از «یوترن» یا «دوربرگردان» چیست؟
مرکز سیاست دوحزبی[۱۰] آمریکا در پاییز سال ۱۳۸۷ سندی درباره نحوه برخورد با ایران منتشر کرد؛ در این سند که استراتژی «دایم پارادایم»[۱۱] را تشریح میکند، یکی از یازده استراتژی آمریکا برای به زمین زدن ایران ارائه شده است.[۱۲] «دایمDIME » مخفف چهار استراتژی است که عبارتند از:
Diplomatic, Informational, Military & Economic Strategies
در «دایم پارادایم» چهار نوع استراتژی علیه ایران همزمان اجرا میشود. «دایم» نام کوچکترین سکه در ایالاتمتحده است.
تحت این استراتژی، آمریکا فشارها را از چهار حوزهی دیپلماتیک، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی به ایران وارد میکند. با سرکار آمدن اوباما این استراتژی لازمالاجرا بود. فصل استراتژی اقتصادیِ این سند بیان میکند که آمریکا با ایران کاری ندارد ـ یعنی ایران را قبلاً تحریم کرده است ـ. این استراتژی اقتصادی در قالب «دوربرگردان» یا «یوترن» مبتنی بر این است که هر نوع معاملهی نفتی ایران با ارزی غیر از دلار، باید در بازار جهانی یا در کشور مقصد، ابتدا به دلار برگردد، سپس معامله رسمیت پیدا کند. هر کس بخواهد با ایران معامله کند، چه کالا از ایران بخرد و چه کالا به ایران بفروشد، این معامله باید در یک دوربرگردان در نظام مالی آمریکا به دلار تبدیل شود؛ سپس اجازه مراوده با ایران را خواهد داشت. این همان یوترنی است که معاون وزیر خزانهداری آمریکا اعلام کرد که آمریکا تعهد برداشته شدن آن را در قضیه برجام به ایران نداده است.[۱۳]
این سند، در تراکنش یوترن یک شرکت اروپایی را مثال میزند: به این صورت که یک خریدار اروپایی که خواهان نفت ایران است، باید مبلغ این معامله را در یکی از شعبههای یک بانک اروپایی در آمریکا به دلار تبدیل کند. سپس این دلارِ نفتی در حساب ایران در بانکهای آمریکا میماند و ایران در صورتی که مقررات آمریکا را رعایت کند میتواند دلارهای خود دریافت کند. قوانین این سند برای تمام کشورها و شرکتهایی که با ایران ارتباط اقتصادی داشتند لازمالاجرا بوده است. و در چند سال گذشته که این سند در دستور کار کاخ سفید قرار گرفته است، فهرست بلندبالایی از محاکمهها و جرائم سنگین علیه شرکتها، بانکها و افرادی که به هر نحوی خارج از این چرخه با ایران رابطه داشتهاند وضع شده است. بر اثر «یوترن» از افراد و تولیدکنندهها و شرکتها و بانکهای غربی خسارتهای زیادی گرفته شد و با دولتها نیز توسط آمریکا برخورد شد. از اینرو در توافق هستهای و برجام با برچیده شدن برنامه هستهای ایران، این «یوترن» بود که باید برداشته میشد.
رهبری در دیدار اخیر با کارگران این کار آمریکا را ایرانهراسی اقتصادی[۱۴] نام نهادند. به این معنا که تکلیف تاجران و تولیدکنندهها و دولتها در رابطه با تعامل با ایران مشخص نیست؛ به این صورت که نباید کالای فروختهشده به ایران کالای چندمنظوره باشد (مثلاً بتواند در صنایع موشکی ایران استفاده شود) و این قضیه توسط تاجران و شرکتها قابلبررسی نیست. سه گروه شامل افراد حقیقی «تاجرها»، «شرکتها، مؤسسات و بانکها» و «کمپانیها و دولتها» در یوترن تحت فشار خواهند بود و غرب بهوسیلهی یوترن فضای ناامن اقتصادی را برای این افراد به وجود آورده است. در صورت برداشته نشدن «یوترن» در اقتصاد ایران اتفاقی نخواهد افتاد. این در حالی است که در دوران دولت سابق، این تحریمها نبود که دور زده میشد بلکه «یوترن» بود. اگر در برجام «یوترن» برداشته میشد، شرکتهای خارجی میتوانستند تحریمها را دور بزنند. در پسابرجام، ایران در بخشهای مربوط به انرژی هستهای تحریم نیست بلکه هر کس که با ایران مراوده کند و روابط مالی و تجاری با ایران داشته باشد در یک فضای ناامنی که از وزارت خزانهداری آمریکا ناشی شده است، قرار دارد.
آمریکا با استفاده از «یوترن» برجام را گروگان گرفته است تا ایران را مجبور کند که سوریه و عراق را از سردار سلیمانی و سپاه قدس بگیرد و به دست وزارت امور خارجه دهد. ایران تجربه دو سال مذاکرات را در وین، لوزان، ژنو و… دارد: رئیس اسبق سازمان انرژی اتمی کشور گفت از اول نیز هدف ما غنیسازی ۳٫۵ درصد و ۵ هزار سانتریفیوژ بود؛ آلان هم میگویند ۱۰۰۰ موشک لازم نداریم ۱۰۰ تا کافی است، برد ۲۰۰۰ کیلومتر نمیخواهیم برد ۲۰۰ کیلومتر کافی است. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت که دنیای امروز عصر موشک نیست و عصر گفتمان است! که رهبری قاطعانه جواب دادند و فرمودند «اگر این سخنان از روی آگاهی است خیانت است»
امروز حاصل برجام یک کارخانهی آمریکایی ـ انگلیسی به نام کنت و مونتانا است که در اشتهارد کرج سیگار تولید میکند! ورود پورشه به داخل کشور نیز نشانگر این است که اساساً برجام برای این پورشهسوارها انجام شد نه کسب منافع ملی. اگر دشمن چنین قولی نداده است که یوترن را برمیدارد، چرا باید به مردم گفته شود که رفتوآمد هیئتهای اقتصادی خارجی برای رفع مشکل اقتصادی ایران است؟! اقتصاد جهان ۵۹ تریلیون دلار بدهی دارد.[۱۵] اقتصاد کشورهایی که در این نقشه به رنگ قرمز هستند در حال فروپاشی است و این کشورها به ایران رفتوآمد میکنند. وضعیت اقتصادی این کشورها خراب است و برای رفع مشکلات اقتصادی و ایجاد اشتغال برای خودشان به ایران سفر میکنند.
قراردادهای اقتصادی که این کشورهای خارجی با ایران در زمینههای مختلف میبندند، فقط روی کاغذ است. به تعبیر رئیسجمهور اتریش هنوز مشخص نیست که میتوانند از لحاظ مالی با ایران مراوده داشته باشند یا خیر. تا «یوترن» برداشته نشود هیچ کشوری نمیتواند با ایران مراوده مالی داشته باشد. تا آذرماه و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا همهچیز به حالت تعلیق است و بعد از آن نیز باید منتظر برگزاری انتخابات ریاست جمهوری خودمان باشیم. همه کشورها منتظرند ببینند که چه کسی سرکار میآید و دوربرگردان نیز باقی میماند یا خیر. باید از وزیر امور خارجه پرسیده شود که موفقیت سیاست خارجی ما در چه بوده است؟! آیا توانستید «یوترن» را بردارید؟! آیا اصلاً میدانستید که سند «یوترن» در چه زمانی تصویبشده و اصلاً مفاد آن چیست؟! و مخاطرات آن برای ایران چیست؟! اگر میدانستید چرا آن را حل نکردید؟!
امروز نگرانی ما از جنگ ارزی است. جنگ ارزی آمریکا با چین ۴۵ روز طول کشید و چین دارای عظیمترین ذخایر ارز و طلا بود. ما با این سیستم بانک مرکزی که عقیده دارد میشود با دشمن از در دوستی وارد شد و دشمن میتواند تمام مشکلات ما را حل کند نمیتوانیم در جنگ ارزی مقاومت کنیم. نقدینگی در جامعه به بالای هزار میلیارد رسیده است، تولید خوابیده و بیکاری بیداد میکند و مسئولین فقط سخنرانیدرمانی میکنند. برای حفظ کشور باید جامعه را نسبت به موضوع جنگ ارزی توجیه کرد. امروز بقای جامعه به این موضوع بستگی دارد. یک روز مردم نمیخواستند نظامی باشند اما زمانی مجبور شدند اسلحه به دست بگیرند و از کشور دفاع کنند. در جنگ نرم یک سری از مردم مجبور شدند که در فضای سایبر درنبرد قلبها و ذهنها خود را واکسینه کنند. امروز برای حفظ کیان کشور و آینده، باید جنگ ارزی را بهعنوان یکی از جنگهای اقتصادی در جامعه نهادینه کنیم.
ایران از یکسو درگیر جنگ ارزی و از سوی دیگر درگیر «یوترن» است. جنگ ارزی باید مانند جنگ سخت و جنگ نرم به گفتمان جامعه تبدیل شود. باید با حذف دوربرگردان یا همان «یوترن» و آزاد کردن ریال از قید دلار و با اجرای پیمان پولی دوجانبه با جنگ ارزی مقابله کنیم. در قضیه جنگ ارزی و «یوترن» باید زنگ خطر برای جامعه به صدا دربیاید و مردم نسبت به این قضیه حساس شوند تا بتوانیم اقتصاد مقاومتی را پیادهسازی کنیم؛ این فکر که مدلی یا سرمایهگذاری خارجی از بیرون میتواند ما را نجات دهد اشتباه است.
پینوشت
سند «مرکز سیاست دوحزبی آمریکا» در ۸ آبان ۱۳۸۷ در جلسهی ۱۵۰ طرحریزی استراتژیک (کلبهی کرامت) تحت عنوان «حق ترسیدن؛ گزارش مرکز سیاست دوحزبی» توسط استاد حسن عباسی تدریس شد. در همان زمان هشدارهای لازم به مسئولین ابلاغ گردید و اسناد مربوطه برای آنها ارسال شد؛ اما هیچکس به این موضوع توجهی نکرد. در مذاکرات موسوم به برجام نیز از اساس مسئلهی دولت و مذاکرهکنندگان حرف دیگری بود و این شد که در آنجا هم این حرف مغفول قرار گرفت. در نتیجه، متضرر اصلی مردم هستند و حکومتی که به نام اسلام بر پا شده است.
[۱] Money
[۲] Currency
[۳] Xi Jinping
[۴] Currency Wars; The Making of the Next Global Crisis, James Rickards, 2012
[۵] Currency War Game
[۶] توضیحات مربوط به این کتاب را میتوانید در بخش کتابشناسی این پرونده بخوانید.
[۷] Mahathir Mohamad
[۸]سیف در مصاحبه با تلویزیون بلومبرگ: «تقریباً هیچ چیز» از برجام عاید ایران نشده است!
خبرگزاری فارس، ۲۸ فروردین ۱۳۹۵، کد خبر: ۱۳۹۵۰۱۲۸۰۰۰۰۰۵
[۹] U-Turn
[۱۰] Bipartisan Policy Center
[۱۱] Dime Paradigm
[۱۲] آمریکا چند نوع مرکز تصمیمساز دارد که تصمیمات لازم برای حزب دموکرات، جمهوریخواه یا مراکز نظامی، علمی و دانشگاهی را تأمین میکنند. یکی از مراکزی که محل وفاق هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات است و تصمیمات مشترک ایشان در آن تهیه میشود به «مرکز سیاست دوحذبی» شناخته میشود.
[۱۳]آدام زوبین: آمریکا «مبادله چرخه دلار» را برای ایران آزاد نمیکند!
خبرگزاری فارس، ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، کد خبر: ۱۳۹۵۰۱۲۵۰۰۱۵۶۷