فقط یک نفر تابهحال مدیر دو آژانس امنیت ملی و سازمان اطلاعات مرکزی بوده است؛ آن شخص، بازنشستهی چهار ستاره ژنرال مایکل هایدن[1] است.
در 1 ژوئن 2015 (دوشنبه، ۱۱ خرداد ۱۳۹۴)، من این خوشبختی را داشتم که با مایک هایدن در ساختمان کنگره در واشنگتن.دی.سی صحبت کنم. هر دوی ما بهعنوان بخشی از کنفرانس محرمانهای که موضوع آن در مورد وضعیت ایران و ایالاتمتحده بود دعوت شده بودیم. مذاکرات در غنیسازی اورانیوم و برنامه هستهای ایران بود. ما یک فرصت داشتیم که در مورد تخصص من که جنگ مالی و تأثیر بالقوه بر روی سرمایهگذاران بود صحبت کنیم. نیازی به گفتن نیست، دیدگاه ژنرال هایدن جذاب بود.
Jim Rickards with General Michael Hayden on Capitol Hill in Washington D.C. on June 1, 2015
هایدن بهعنوان یک افسر نظامی و اطلاعاتی در چهار دهه سابقه کار خود را بهعنوان یک افسر نیروی هوایی در سال 1969 شروع کرد. ژنرال هایدن از سال 1980 تا سال 1982 رئیس اطلاعات در پایگاه نیروی هوایی اوسان کره بود. از سال 1996 تا سال 1997، او فرمانده «آژانس اطلاعات هوایی»[2] بود که امروز جزء بیستوپنجم نیروی هوایی ارتش آمریکا است که یکی از 17 سازمانی محسوب میشود که جامعه اطلاعاتی ایالاتمتحده را تشکیل میدهند.
از سال 1999 تا سال 2005، او رئیس آژانس امنیت ملی NSA مستقر در شهر فورت مید در ایالت مریلند بود؛ NSA، مجموعهای است که هدایت جاسوسیهای الکترونیکی و فنی را در آمریکا به عهده دارد. برای سالهای زیاد، اعلام وجود NSA جزء اطلاعات طبقهبندی شده و محرمانه بود؛ اعضای جامعهی اطلاعاتی گفته بودند که در واقع NSA مخفف “No Such Agency” آژانس بیهمتا است.
در واکنش به حملهی 11 سپتامبر، کنگرهی آمریکا در سال 2004 «اداره مدیریت اطلاعات ملی»[3] را توسط جان نگرپونت[4] به عنوان نخستین مدیر آن ایجاد کرد. و از 2005 تا 2006، ژنرال هایدن معاون اصلی این مجموعه تحت مدیریت جان نگرپونت بود.
درنهایت، در سال 2006، هایدن در سمت رئیس آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا CIA جایی که او تا سال 2009 در آنجا مشغول بود، قرار گرفت. با توجه به زندگی حرفهای طولانی مایک هایدن در سازمانهای اطلاعاتی نظامی و غیرنظامی، و تخصص او در هر دو زمینهی «اینتلیجنس الکترونیکی»[5] و «اینتلیجنس انسان»[6]، این اغراق نیست که او را بزرگترین جاسوس آمریکا بنامیم.
این نخستین جلسهی من با ژنرال هایدن نبود. در جلسات گذشته که وی همچنان در CIA اشتغال داشت داستان جذابی را دربارهی حملهی نظامی به سفارت آمریکا در جمهوری خلق بلغارستان در زمان جنگ سرد تعریف کرد.
او سوار یک قطار شد و سفر سادهای را از یک سر کشور به سر دیگرش شروع کرد. تصاویری که از وضعیت راهآهن، ادوات نظامی و دیگر عناصر موجود در مسیر میدید تصور ذهنی او را از وضعیت اقتصادی آن کشور شکل میداد. او در مسیر به دنبال نیروها و سربازان شوروی میگشت. در یک تصادف او با سه سرباز از نیروهای شوروی در یک کوپه قرار گرفت. آنها اونیفورم نیروی هوایی آمریکا را دیده بودند و فکر میکردند که او به زبان روسی صحبت نمیکند؛ برای همین شروع به نوشیدن کردند و بدون توجه به او شروع به پرحرفی کردند. آخرسر قبل از اینکه از قطار پیاده شوند ژنرال هایدن به زبان روسی به آنها تبریک گفت؛ رنگشان مثل گچ سفید شد زمانی که فهمیدند او تمام حرفهای آنها را فهمیده است. در یک موقعیت دیگر، هایدن لباسی ساده پوشید و در شهر بین مردم عادی و کارگران ساختمانی قرار گرفت تا از وضعیت اقتصادی و معیشت مردم مطلع شود.
اکثر اوقات، بهترین جاسوسان شبیه جیمز باند جذاب و پرطمطراق عمل نمیکنند؛ بلکه در عین سادگی صبر و حوصله را با اطلاعات خوبی از زبان بومی و فرهنگ عمومی آن منطقه ترکیب میکنند. قطعا حضور مایک هایدن در مشاغل اصطلاحاً یقه ـ آبی مانند رانندگی در زمان تحصیلات دانشگاهی کمک زیادی به او در این شغل کرده است.
مکالمه من با مایک هایدن در تخصص خودم، یعنی اطلاعات (اینتلیجنس) بازار[7] و جنگ مالی جاری بین ایالاتمتحده و روسیه و ایران متمرکز شده بود. هایدن با من موافق بود که جنگ مالی ابزار اصلی جنگیدن در قرن بیستویکم است. او تحریمهای مالی را در قرن بیستویک با عنوان PGMs یاد میکند؛ یعنی «مهمات هدایتشوندهی دقیق»[8]. درواقع، انجماد داراییها، جایگزین موشکهای کروز بهعنوان یکراه برای غیرفعال کردن دشمن خواهد بود.
جنگ مالی ایالاتمتحده با ایران از سال 2011 تا 2013 قبل از شروع مذاکرات رسمی (برجام) با توجه به غنیسازی اورانیوم ایران اتفاق افتاد. مذاکرات محرمانه برای سالها در جریان بود، اما ایالاتمتحده میخواست با فشار آوردن به ایران به روند مذاکرات سرعت ببخشد. مذاکرات برای جلوگیری از یک حمله به اسرائیل یا ایالاتمتحده در نظر گرفته شد.
ابتدا ایالاتمتحده ایران را از نظام پرداختهای دلاری کنار گذاشت، اما ایران بهسادگی پرداختهای خود را به یورو، فرانک سوئیس و سایر ارزهای مرجع انجام میداد. در مرحله بعد، ایالاتمتحده و متحدان او ایران را از سیستم پرداختهای جهانی، به نام «سوئیفت»[9] به بیرون پرت کردند!
این بدان معنی بود که ایران میتوانست نفت بفروشد، اما نمیتوانست بهای آن را دریافت کند؛ همچنین بدان معنی است که ایران مجبور شد که به طلا و دادوستد کالا به کالا برای به دست آوردن واردات مورد نیاز ازجمله بنزین و سایر کالاهای ضروری روی آورد. خروج از سیستمهای پرداخت جهانی باعث شد که ایرانیان پول خود را از بانکهای محلی خارج کنند تا بتوانند دلار قاچاق را در بازار سیاه بخرند. این موضوع بانک مرکزی ایران را مجبور کرد برای مقابله به افزایش نرخ بهره روی آورد. از اینرو، نرخ دلار در بازار سیاه نشان میداد که پول ایران نیمی از ارزش خود را از دست داده است.
نتیجهی نهایی ایجاد تورم حاد در ایران بود. ترکیبی از اقدامات بانکی، تورم، سقوط ارز، نرخهای بهرهی بسیار بالا و کمبود محصولات وارداتی بسیار بیثبات کننده بود. در آن وضعیت، ایالاتمتحده میتوانست تحریمهای سختتری را بیشازپیش اعمال کند تا احتمالاً باعث تغییر رژیم در ایران شود. به جای این کار، در دسامبر 2013، پرزیدنت اوباما بسیاری از تحریمها را در ازای شروع مذاکرات رسمی در مورد برنامه هستهای ایران حذف کرد.
این مذاکرات میرفت که به نقطهی نهایی ختم شود و برای بررسی به کنگره ارسال گردد. قرارداد نهایی هنوز فاش نشده اما خطوط کلی آن شناخته شده است. ژنرال هایدن این مذاکرات را یک «معامله بد» برای آمریکا خواند؛ زیرا فاقد رویههایی برای اعلام تصدیق و تائید بود. او گفته بود که «آمریکا از اطلاعات هوشمند خوبی برخوردار است، اما نه آنقدر که اگر ایران برای فرار از مفاد قرارداد و ساخت سلاح هستهای تلاش کند آمریکا متوجه شود». او به من گفته بود که «اطلاعات هوشمند یکطرفهی آمریکاییها برای تأیید واقعیت رفتار ایران کافی نیست. ایران باید با بازرسیهای سرزده موافقت کند.»
آمریکا جنگ مالی خود با ایران را پیروز شده بود، اما قبل از اینکه کار تمام شود اعلام آتشبس کرد. در حال حاضر ما با یک معامله هستهای با ایران بدون قابلیت تصدیق و تائید روبهرو هستیم. اگر بازرسیهای سرزده ناکارآمد شود، که احتمال آن هم زیاد است، آمریکا به جنگ مالی با ایران بازخواهد گشت. این روش برای تحمیل مجدد تحریمهای مالی مبنی بر این که اگر ایران به تعهدات خود تحت توافق هستهای عمل نکند تحت عنوان قدرت «برگشت سریع»[10] اجرا خواهد شد.
آمریکا در پاسخ به الحاق کریمه به روسیه وارد جنگ مالی دیگری با روسیه شد و از جداییطلبان در شرق اوکراین حمایت کرد. تحریمهای مالی شدید در روسیه اعمالشده است؛ ازجمله ممنوعیت مبادلهی مجدد ارز پایه درخصوص به بدهیشرکتها در بازارهای سرمایهی آمریکا یا اروپا.
آمریکا و متحدان آن هنوز روسیه را از سیستم پرداخت SWIFT بیرون نیانداختهاند، این اقدام فرآیندی است که در چرخههای جنگ مالی بهعنوان de-swifting شناخته میشود. نخستوزیر روسیه، دیمیتری مدودف، گفته است که روسیه de-swifting را بهعنوان یک اقدام جنگی در نظر میگیرد که اقدامات تلافیجویانه نظامی را در پی خواهد داشت.
توانایی روسیه برای مقابلهبهمثل با ایالاتمتحده در یک جنگ مالی بسیار بیشتر از ایران است. روسیه دارای یک ارتش سایبری 6000 نفری است که میتواند به بسته شدن بورس و بانکهای ایالاتمتحده منجر شود. روسیه بهطورمعمول از این تاکتیکها استفاده نمیکند، اما اگر فشار اقتصادی ایالاتمتحده بیشازحد شدید شود از آن استفاده خواهد کرد.
با توجه به سابقه اخیر جنگ مالی با ایران و روسیه، من از ژنرال هایدن در مورد فشار بیش از حد سلاحهای مالی توسط آمریکا پرسیدم؛ امروز، این سلاحها بسیار قدرتمند شدهاند؛ اما تاریخ جنگ نشان میدهد که هر سلاح تهاجمی که برای اولین بار استفاده میشود با دفاعی قوی روبهرو میشود و درنهایت بهوسیله بهبود سلاحهای تهاجمی که دشمن ایجاد میکند منسوخ میشود. با قرار دادن ایران، روسیه و چین تحت فشار مالی توسط ایالاتمتحده، آیا این احتمال وجود ندارد که این کشورها سیستمهای پرداختی، توسعه بانکی و ارز مبادلاتی خود را ایجاد کنند؟ و این بهنوبه خود باعث میشود که سیستم دلاری ایالاتمتحده را بهطور کامل کنار بگذارند.
اگر روسیه، ایران، چین، ترکیه و هر کشور دیگری به دلار ایالاتمتحده متکی نباشند، پسازآن کنترل سیستم دلار بهعنوان یک سلاح ازدستداده میشود؛ من از ژنرال هایدن پرسیدم که اگر این اتفاق بیفتد دلار آمریکا بهعنوان منبع استحکام در جنگ مالی چه خواهد شد؟
ژنرال هایدن پاسخ داد که «درست است! این یک مشکل است برای ما؛ نه تنها امروز بلکه در آیندهی نهچندان طولانی این معضل وجود خواهد داشت. اگر شما بیشازحد از تحریم استفاده کنید، تأثیر آن کمتر خواهد بود؛ چراکه شما به دشمنان خود انگیزه میدهید که برای توسعه سیستمهای پرداختی جایگزین تلاش کنند. من مطمئن نیستم از اینکه یک سیستم پرداخت جایگزین قبل از که ما بخواهیم «برگشت سریع»[11] تحریمها علیه ایران را دنبال کنیم ساخته شود، اما این روند خطی نیست و بیش از یک بعد دارد.»
هایدن همچنین به چیزی اشاره کرد که آن را «گزارهی سیال ناخوشایند»[12] میخواند. او گفت این زمانی اتفاق میفتد که شما اخبار واقعاً بد را به رئیسجمهور ارائه میدهید. این گفتگو ممکن است با این عبارت شروع شود که «قربان، جنگی که برنامهریزیشده بود امروز شروع میشود…». درصحنه نبرد امروز، این بیانیه میتواند در کاربرد حملات سایبری در بورس سهام همان تأثیری را داشته باشد که انداختن بمبی متلاشی کننده در ایران میتواند از خود بهجا بگذارد.
برای سرمایهگذاران، پیامدهای این عصر جدید ناشی از جنگ مالی عمیق است. بازارهای سهام و اوراق قرضه همواره توسط جنگها متأثر شدهاند. اما جنگها همیشه در جای دیگری پاسخ داده میشوند؛ اوراق قرضه و سهام ابزارهایی برای تنظیم قیمت در نظم جدید جهانی هستند. امروز، بازارها تماشاگر نیستند. آنها مبدأ شروعاند. بازارها برای مقامات نظامی و اطلاعاتی درخشان مانند جنرال هایدن جذاباند و آنها بهسرعت در حال درک این واقعیت هستند که در حال حاضر نبرد در بازارهای مالی رخ میدهد؛ در نسبت با جنگهایی که در هوا، زمین و دریا بهصورت فیزیکی انجام میشد.
جوامع نظامی و اطلاعاتی در حال درک این واقعیت جدید هستند، اما اکثر سرمایهگذاران هنوز هم این موضوع را درک نکردهاند. سهام و اوراق قرضهی سنتی داراییهای دیجیتالی هستند که میتوانند توسط چند کلید هک شده و محو یا منجمد شوند. مهم این است که بخشی از سبد سرمایهگذاری خود را به داراییهای فیزیکی که نمیتوان در جنگ مالی آن را محو کرد اختصاص دهیم.
* Financial War Conversation with America’s Top Spy; James Rickards
(۲۶ مهر ۱۳۹۵) 17October2016
[1] Michael Hayden
[2] Air Intelligence Agency
[3] Office of the Director of National Intelligence
[4] John Negroponte
[5] Electronic Intelligence (ELINT)
[6] Human Intelligence (HUMINT)
[7] Market Intelligence (MARKINT)
[8] Precision Guided Munitions
[9] Society for Worldwide Interbank Financial Telecommunication; “SWIFT”
[10] snapback
[11] snapback sanctions
[12] The dynamic of the unpleasant fact