آيندهی الگوی معيشت غرب، به عنوان الگوی معيشتی چيره و حاكم در جهان پس از بحران مالی سال 2007، بيش از گذشته برای عناصر فكری و اجرایی محل توجه و سوال شده است. عناصر فكری سعی میكنند با درسهایی كه از اين بحران گرفتهاند تا جای امكان داشتههای نظری خود را اصلاح كنند، عناصر اجرایی هم با ترس و لرز سعی میكنند محافظهكارانه مدیریت بحران كنند و اوضاع را به وضعیت پيش از بحران باز گردانند. مبهم بودن آيندهی الگوی معیشت غرب واضحترين پيشبینی از سوی عناصر فكری شاخص در اين الگو است.
متن زير مقالهای از نیل فرگوسن Niall Ferguson، استاد تاريخ الگوی معيشت غرب در دانشگاه هاروارد و مدرسه الگوی معیشت غرب در لندن است که طی آن سعی دارد يك تا دو سال آيندهی الگوی معيشت غرب را در جهان بررسی و تحلیل کند. ترجمه و تنظیم این متن در وبسایت کدآمایی و مرکز پایش برای ارائهی تصویری از آيندهی الگوی معيشت غرب به مخاطبان انجام شده است.
شايد بتوان سال ٢٠١٣ را سال بدمستی در الگوی معشيت غرب ناميد. همان طوري كه امی واين هاوس[1] خوانندهی زن انگليسی در يكی از كارهايش خوانده: «آنها ميخواهند مرا بفرستند براي ترك الكل اما من ميگويم: نه، نه، نه.» امی واينهاوس يك خوانندهی زن انگليسی است كه اعتياد به الكل داشت و در سال 2011 در 27 سالگي به دليل مصرف بيش از اندازهي الكل مرد/مركز پايش.-
در سال ٢٠١٣ رؤسای مهمترين بانكهای مركزی دنيا با جلوداری رئيس بانك مركزی آمريكا مانند اين خوانندهی الكلی فرياد بدمستیشان به هوا بود. در تابستان هم بانك مركزی آمريكا و هم بانك مركزی چين نشان دادند كه میخواهند سياستهای پولیشان را به حالت عادی بازگردانند. بنبرنانكی[2] رئيس بانك مركزی آمريكا آشكارا از محدود كردن سياست خريد نامحدود اوراق قرضه توسط بانك مركزی آمريكا سخن گفت كه به تسهيل كمّی[3] معروف است -يك سياست نامتعارف پولي كه در آن حجم زيادی پول به الگوی معيشت تزريق میشود و به بيان ساده ميتوان آن را چاپ يا خلق نامتعارف پول ناميد/مرکز پایش-. رئيس بانك مركزی چين ژائو ژيائو چوآن[4] نيز سعی كرد تا افسار رشد بدون ترمز نقدينگی را در كشورش بكشد. اما وقتی در هر دو كشور بازارها واكنش وحشيانهای از خود نشان دادند، به گونهای كه در آمريكا بازدهی اوراق قرضه سر به آسمان كشيد و در چين بهرهی بين بانكی جهشی سريع كرد، مقامات پولی عقب نشستند.
«اين مشكلی است كه خيلی از خوانندگان موسيقی پاپ با آن روبهرو ميشوند: بعد از سالها اعتياد به محركهايي مثل الكل، ترك اعتياد براي آنها آسان نيست. درست مثل الگوهای معيشتی كه به خلق پول ربوی و تزريق آن در قالب محركهای مالي به الگوی معيشت، معتاد شدهاند و ديگر به اين سادگیها نمیتوانند آنرا ترك كنند. البته انواع توجيهات روشنفكرانه و علمی هم براي تداوم اين اعتياد و تزريق محركهاي مالي به اقتصاد وجود دارند.»
در ماه نوامبر مردی كه به نظر ميرسيد ميخواهد جايگزين برنانكی -رئیس بانک مرکزی آمریکا- شود يعني لری سامرز[5]، عنوان كرد كه اقتصاد آمريكا احتمالاً دچار يك ركود طولانی شده باشد. ديگر دانشمندان حوزهی الگوی معيشت نيز همچنان نگرانند كه در اروپا، كاهش ملايم در نرخ تورم در دهههای اخير میتواند به كاهش شديد در قيمتها تبديل شود، اتفاقی كه میتواند در آمريكا نيز رخ دهد.
در حال حاضر شاخصهایی وجود دارند كه نشان میدهند اقتصاد جهان مجموعاً در حال انرژی گرفتن است. صندوق بینالمللی پول پيشبينی كرده كه نرخ رشد جهانی از ٢.٩ درصد در سال گذشته به ٣.٦ درصد در سال ٢٠١٤ افزايش يابد و در ٤ سال آينده به رقمی در حدود ٤ درصد يا حتی بيشتر هم برسد. نرخی كه بيش از متوسط نرخ رشد در دهههاي ١٩٨٠، ١٩٩٠ و ٢٠٠٠ است.
اين تفاوت ميان الگوهای معيشت به اصطلاح پيشرفتهای كه دچار افت عملكرد شدهاند با بقيه الگوهای معيشت جهان كه رشدی افزايشی دارند دستكم 7 سؤال جدي را ايجاد میكند، سؤالاتی كه به طور خاص بانكهای مركزی بايد از خودشان بپرسند. نهادهایی از اين دست هر يك به نوعی در شكلگيری وضعيت موجود نقش داشتهاند. خصوصاً در دنيای بههمپيوستهی امروز كه تصميمهای آنها تنها در محدودهی كشورها باقی نمیماند و بدون شك دارای تبعات جهانی است.
«تفاوت ميان الگوهای معيشت به اصطلاح پيشرفتهای كه دچار افت عملكرد شدهاند با بقيه الگوهای معيشت جهان كه رشدی افزايشی دارند دستكم 7 سؤال جدي را ايجاد میكند، سؤالاتی كه به طور خاص بانكهای مركزی بايد از خودشان بپرسند.»
سوال یکم: بانك مركزی آمریكا تحت مديريت جديد خود يعنی جنت يِلِن[6] چگونه عمل خواهد كرد؟ او به نظر با درمان الگوی معيشت معتادی كه حالا به يكباره اعتياد خود را به تزريق پول كنار گذاشته موافق است. عرضهی نامتعارف پول به اكانمی بايد دير يا زود متوقف شود، اما نگاه واقعبينانهی يلن به وضعيت بازار كار آمريكا نشان ميدهد كه او سعي خواهد كرد تا نرخ بهره را بيش از ساير متغيرها پايين نگه دارد -تا نرخ بهرهي پايينتر بتواند زمينهي سرمايهگذارهای بيش تر را ايجاد كند و اين سرمايهگذاریها ميزان اشتغال را افزايش داده و از بيكاری بكاهند/مرکز پایش.- چالش اصلی در اين شرايط، عملياتی كردن نظام جديد هدايت روبهجلو و پايين نگه داشتن نرخ های بهره است -هدايت رو به جلو ابزار اعمال سياست پولي است كه بانكهاي مركزي از آن استفاده ميكنند و در آن صرفاً با پيشبيني خود، روي انتظارات بازار از نرخهاي بهره در آينده تاثير ميگذارند/مرکز پایش.- آن هم در شرايطي كه ساير شاخصها با اين سياست همراهی نميكنند و نشان ميدهند كه اقتصاد بازگشت به شرايط عادي را آغاز كرده و در حال بازيابی خود است (وضعيتی كه مارك كارنی[7] رئيس بانك مركزی انگليس به خوبی با آن آشناست چرا كه مدتها با آن دست پنجه نرم كرده است).
آمريكا از چند جهت در حال بازيابی است. امكان استخراج گاز و نفت از سنگهای رستی[8] به بخش انرژی آمريكا رونقی ناگهاني داده است. درهي سيليكون[9] -محل تمركز شركتهاي حوزهي تكنولوژي اطلاعات/مرکز پایش.- رشد و رونق خوبی پيدا كرده است. بازار سهام دارد به ركوردهای بالايی دست ميیابد. جالبتر از همه، كنگرهی عميقاً قطبی آمريكا به تازگی به يك توافق مالی دو ساله رسيده است كه مخارج دولت را در كوتاه مدت كمي تقويت ميكند در حاليكه كسری بودجه را در بلندمدت كاهش ميدهد.
«احتمال قوي اين است كه بازارها به اين خبرها و ديگر خبرهاي خوب واكنش نشان خواهند داد، نتيجهي كوتاهمدت اين اتفاق شايد واكنش شديد بازار سهام به آن باشد به گونهاي كه بازار بخواهد خود را با شرايط جديد وفق دهد؛ اتفاقي كه مشابه آن را در سالهاي ١٩٨٠ و ١٩٨٧ مشاهده كرديم –در اين سالها بازارهاي بورس در آمريكا و جهان سقوط شديدي كردند/مرکز پایش.-»
سوال دوم: بانكهای مركزی ديگر كشورها نسبت به تغيير سياست پولی در واشنگتن چه واكنشی نشان خواهند داد؟ در فرانكفورت، بانك مركزي اروپا ميداند كه كشورهاي حاشيهاي در اتحاديهي اروپا هنوز براي نرخهاي بهرهي بالاتر آماده نيستند؛ حتي اگر الگوهای معيشت اسپانيا، ايرلند و يونان نشانههايي از زنده شدن و بازگشت به شرايط عادى را از خود نشان دهند. بيكاري در حاشيهي اتحاديهي اروپا به طرز افتضاحي بالا است. به علاوه، بزرگترين خطر در اروپا همچنان تودهگرايي[10] است. پوپولیسمی كه در انتخابات پارلماني اروپا با انتخاب افرادي مثل مارين لوپن[11] ميتواند يك فرصت طلایی براي بروز پيدا كند –مارين لوپن رهبر سومين حزب شاخص فرانسه يعني جبههي ملي است كه از نظر سياسي راستگراي افراطي به حساب ميآيد. اين حزب قائل به سُورينتيزم است كه به دنبال دستيابي به استقلال سياسي و سپس حفظ آن است و با فدراليزم و حركتهاي جداييطلبانه بهشدت مخالف است. اين حزب از نظر اجتماعي محافظهكار است؛ با مهاجرت مخالف است و به عوامگرايي راستگرايانه معتقد است. رويكرد آن در سطح جهاني ضد جهانيسازي است و نسبت به اتحاديهي اروپا بدبين است/مرکز پایش.-
سوال سوم: آيا تودهگرايان يا همان پوپوليستها موفق خواهند شد تا فرآيند پيچيدهى ايجاد يك اتحاديهى بانكي را متوقف كنند؟ فرآيندى كه پيشنياز بازيابي دائم نظام مالى اروپا است؛ شايد نتوانند. اگر تودهگراها موفق شوند تا آن فرآيند را متوقف كنند شايد سوسيال-دموكراتها و دموكراتهاي مسيحى هم تشويق شوند تا يك ائتلاف بزرگ در پارلمان اروپا ايجاد كنند، ائتلافى كه مىتواند گام ديگرى به سوى آلمانىسازى[12] خاموش اتحاديهى اروپا باشد -سوسيال-دموكراتها و دموكراتهاي مسيحى دو حزب اصلى آلمان هستند؛ رهبر حزب دموكراتهاي مسيحى آنگلا مركل صدر اعظم آلمان است كه در حال حاضر قدرت را در دست دارد. سوسيال-دموكراتها و دموكراتهاي مسيحي ممكن است بتوانند با هم يك ائتلاف بزرگ ایجاد كنند و به صورت متحد در پارلمان اروپا شركت كنند. اين باعث خواهد شد تا آنها بتوانند خواستههاي خود را به بقيهي كشورها بقبولانند و اوضاع را در اتحاديهى اروپا به نفع آلمان پيش ببرند. -در واقع منظور از آلمانيسازي اتحاديهي اروپا در اينجا قدرت بالاي سياسي-اقتصادي آلمان در اتحاديهي اروپاست كه ميتواند در ميان كشورهاي اين اتحاديه براي اتخاذ سياستهاي مدنظر خود همگرايي ايجاد کند/مرکز پایش-.
در همين حال در ژاپن، هيچ شوقي نسبت به اين بازپروري پولي و ترك اعتياد به ربا -در قالب چاپ و عرضهي گستردهي پول/مرکز پایش – وجود ندارد: دولت آبه Abe مشخصاً از بانك مركزي ژاپن انتظار دارد تا اقتصاد ژاپن را با محركهاي مالي بيشتري -در قالب خلق پول گسترده و تزريق آن به الگوی معيشت- تحريك كند. اگر الگوی معیشت ژاپن تحريك نشود اميدها براي اينكه الگوی معيشت ويراست آبه يعنی آبِنوميكس[13] تورم اين كشور را در نرخي بالاتر از ٢% نگه دارد، كم رنگ خواهد شد -تورم پايين و نزديك به صفر و در بعضي موارد منفي در الگوي معيشت پولمبناي غرب يعني اكانمي نشان از كمرونق بودن الگوی معيشت است؛ چراكه وقتي مشتري براي كالاها و خدمات در بازار كم شده و بازار از رونق بيفتد، فروشندگان مجبور ميشوند تا قيمتهاي خود را كمتر افزايش دهند يا ثابت نگه دارند يا حتي كاهش دهند؛ در نتيجه رشد نرخ عمومي قيمتها يا همان نرخ تورم به صفر نزديك شده يا حتي منفي مي شود/مرکز پایش-.
سوال چهارم: آيا ژاپن خواهد توانست با سياست تسهيل كمي يا همان عرضهی غيرمتعارف پول ادامه دهد؟ درحالىكه آمريكا مبتنى بر سياست محدودكردن عرضهى پول عمل میكند. شاید ممکن باشد؛ اما اينكه تسهيل كمى بتواند رشدى مداوم و نرخ تورمي بالاتر از نرخ فعلى را ايجاد كند، بستگى به نشانهاى دارد كه به نشانهي سوم معروف[14] است؛ نشانهاي كه مشخص ميكند، آيا اصلاح ساختاري واقعاً موثر بوده است يا خير؟
مقایسهی چین بهعنوان همسایهی ژاپن و رقیب استراتژیک آن قابل توجه است. حداقل شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه بانک خلق چین[15] سیاستهای پولی انقباضی را برای کاهش حجم پول و کم کردن تقاضا از سر گرفته است تا در جهت تحمیل یک بحران اعتباری خودساخته و کنترلشده در بخش بانکداری سایه[16] اقدام کرده باشد. این موضوع مبنای طرح 3 پرسش آخر است:
سوال پنجم: چین واقعاً میتواند جریان رشد خود را حفظ کند؟ در حالیکه بهطور همزمان، حباب اعتباری را تخلیه میکند و اصلاحات ساختاری را پیاده مینماید؛ اصلاحاتی که بعد از سومین جلسهی کمیتهی مرکزی حزب کمونیست اعلام گردید -این جلسه از 18 تا 22 دسامبر 1978 در شهر پکن چین برگزار شد و مبنی بر آن اصلاحات اساسی در سیاست و الگوی معیشت چین آغاز گردید و شروعی بر سیاستهای انقلابی مائو بود/مرکز پایش.
سوال ششم: اگر پاسخ سوال پنجم، منفی است، چهطور طبقهی متوسط گستردهی چین واکنش نشان خواهد داد؟
سوال هفتم: با در نظر گرفتن وضعیتی که در سال 2014 میلادی از اعتراضات مردمی شاهد بودهایم؛ آیا رهبران پکن امکان پاسخگویی به نارضایتی داخلی مردم خود را دارند آنهم با وجود سیاست خارجیای كه بيشتر از سال قبل به دنبال قدرتنمایی خواهد بود؟
من به دانستن پاسخ این چند سؤال آخر تظاهر نمیکنم؛ اما پاسخ به این پرسشها میتواند نشان دهد اوضاع جهانی كه به ربای سازمانیافته معتاد شده است چگونه پيش خواهد رفت، خوب يا بد؟
نيل فرگوسن
18 دی 1392
Niall Ferguson
8 January 2014
اصل این مطلب را میتوانید از اینجا پی بگیرید.
[1]. Amy Winehouse
[2]. Ben Bernanke
[3]. Open-Ended Bond Purchases/Quantitative Easing
[4]. Zhou Xiaochuan
[5]. Larry Summers
[6]. Janet Yellen
[7]. Mark Carney
[8]. Shale
[9]. Silicon Valley
[10]. Populism
[11]. Marine Le Pen
[12]. Germanization
[13].Abenomics: تركيب دو كلمهي آبه و اكانامي بهعنوان نامي براي نسخهي تجويزي آبه نخستوزير ژاپن براي اقتصاد اين كشور/مرکز پایش.-
[14]. Third Arrow
[15]. People’s Bank of China
[16]. Shadow Banking