واژگان و مفاهیم در علومانسانی حکم سنگِ بنای یک نظام نظری را دارند؛ در علوم انسانی چهارچوبهای نظری هستند که ساختار یک موضوع خاص از علوم انسانی را در حوزههایی چون سیاست، جامعهشناسی، اقتصاد و… شکل میدهند.
تولید علوم انسانی دینی نیز از این قاعده تبعیت میکند. در این حوزه ابتدا باید به مفاهیم و واژگان پرداخت؛ سپس ارتباط معنادار بین این مفاهیم را برقرار کرد تا چهارچوب مفهومی ایجاد شود. از درون این نظامِ مفهومی است که میتوان به چهارچوبهای نظری متعدد دست یافت.
حال سوال این است که برای دستیابی به یک نظام مفهومی دینی از چه منبعی باید استفاده کرد؟
قرآن به عنوان اولین منبع برای استخراج مفاهیم برای شکلدهی به یک نظام مفهومی مطرح است.
در علم معاش (اقتصاد) دینی هم میبایست از مفاهیم شروع کرد و از آنجا که قرآن دامنهی مفهومی گستردهای در این حوزه دارد، میتواند خاستگاه اصلی مفاهیم مرتبط در حوزهی معاش باشد. از دل این مفاهیم است که میتوان به نظام مفهومی رسید و از آن طریق به چارچوبنظری کامل و جامعی دست یافت.
واژگان قرآنی مرتبط با یک نظام اقتصادی عبارتند از رزق، صدقه، قرضالحسنه، خمس، زکات، حساب، ربا، بیع، انفاق، تجارت، طمع، حرص و … که به فراخور موضوع و سیر بحث به هر یک از آنها ميتوان پرداخت.
«چهارچوب مفهومی علم معاش در قرآن: در علم معاش (اقتصاد) دینی میبایست از مفاهیم شروع کرد و از آنجا که قرآن دامنهی مفهومی گستردهای در این حوزه دارد، میتواند خاستگاه اصلی مفاهیم مرتبط در حوزهی معاش باشد.»
دكترين ربا در برابر دكترين انفاق
دکترین ربا عبارت است از گرفتن اموال دیگری، بالاجبار و بلاعوض. در واقع، زماني كه اموال فرد ديگري، با اجبار و بلاعوض گرفته و غصب ميشود ربا رخ داده است.
در مقابل دکترین انفاق؛ دادن اموال به شخص دیگر، اما با اختیار و بلاعوض است. در اينجا اكراه و اجبار وجود ندارد.
تفاوت دکترین ربا و انفاق در اجبار و اختیار است. در انفاق هیچ اکراه و اجباری در کار نیست اما فردی که ربا میدهد رضایت به دادن آن مال ندارد. نکتهای که باید در نظر داشت این است که این دو عبارت هیچ کدام تعریف ربا و انفاق نیستند بلکه دکترین آنها محسوب میشوند چراکه بین تعریف یک عبارت و دکترین آن تمایز نظری وجود دارد. دكترين كاركرد يك مفهوم را به صورت عملياتي نشان ميدهد.
انفاق یک نهاد محسوب میشود که ارتباط جدی و مستقیمی با نهاد بیع دارد. در این نهاد مردم مال خود را به صورت مخفی و آشکار به دیگران میدهند. در آیهی 31 سورهی ابراهيم اشاره شده است كه خدا از پيامبر ميخواهد تا به بندگان بگويد كه از آنچه خداوند به عنوان رزق به آنها داده است بهطور مخفی و آشکار انفاق کنند، پيش از آنكه روزي فرا برسد كه در آن امكان بيع و ايجاد خلت و دوستي عميق ممكن نيست[1]. نهاد انفاق نهادي است كه مردم مال خود را به آنجا ميسپارند تا به صورت مخفي و آشكار به ديگران داده شود. ضمن اينكه انفاق انواع مختلفي دارد و بسته به نوع انفاق، نهاد انفاق متناسب با آن تغيير خواهد كرد. به عنوان مثال خمس يا زكات از انواع انفاقهاي واجب، و صدقه يا نذر از انواع انفاقهاي مستحب هستند كه هر يك ميتوانند تشكيلات نهادي خاص خود را داشته باشند. علاوه بر اين انفاق تنها براي سرمايهي مال و اقسام آن مطرح نيست و ميتواند براي گذارههاي ديگر مثل نفس و اجزاي آن نيز كه خداوند رزق انسان كرده است تعريف شود، كه متناسب با اين گستره از انواع مال يا انواع نفس، نهاد انفاق ميتواند بازتعريف شود.
در مقابل این نهاد، نهاد ربا قرار دارد. اين نهاد، بعد از اينكه مقداري پول را در ساز و كاري كه به آن تجهيز مالي گفته ميشود از افراد جمعآوري ميكند آنرا به افراد ديگري قرض میدهد. اما در ازای پولي كه قرض داده ميشود بهرهی زیادی طلب ميشود و هر چه جلوتر میرود شخص قرضگيرنده به سختی ميتواند از پس تعهد خود برآمده و از آن نجات یابد. در اين فرآيند نهادي، دكترين ربا محقق شده، پول و مال فرد از آنها با اجبار و بلاعوض گرفته ميشود. عموماً کسی که وام میگیرد، قبل از اینکه تولید کند متعهد میشود که از مال، نفس، و عمرش پیشاپیش بپردازد.
پس نهاد ربا، در گام اول درست در شرايطي كه كسي نيازمند است مالي را قرض ميدهد؛ سپس به تدريج با بهرهي مضاعف كه در قبال آن طلب ميكند، مال شخص را با اجبار و بلاعوض ميگيرد. در اينجا نهاد ربا از راه نياز اشخاص وارد شده و به مرور مال و نفس افراد را بلاعوض از آنها ميگيرد. در مقابل كسي كه قرض ميگيرد، نه تنها پيشاپيش درآمدهاي آتي خود را مصرف ميكند، بلكه تعهد ميكند از محل اين درآمدهاي آينده بهرهي مضاعفي نيز بپردازد. در واقع يكي از مشكلات قرض اين است كه در حاليكه هنوز درآمدي به دست نيامده و توليدي صورت نگرفته است؛ پيشاپيش به پرداخت اين درآمد و توليد بابت قرض تعهد داده ميشود.
وامدار و متعهد كردن افراد يكي از ارکان سبک زندگی آمریکایی است. در اين شيوه، به كمك نهادهاي ربا، مردم بدهکار و وامدار ميشوند. استقامت در برابر مشکلات و وامدار نشدن تا جای ممکن، شيوهي زندگي مقابل سبك زندگي آمريكايي است که البته لازمهی آن فرهنگسازی جدی در حوزههای مربوط به معیشت است. از آنجايي كه محرك اصلي براي وامدار شدن افراد در سبك زندگي آمريكايي، طمع است؛ از اينرو گذارهي كليدي شورش عليه طمع، از يكسو براي فرهنگسازي در اين حوزه مطرح است و از سوي ديگر ميتواند يك جنبش اجتماعي گسترده، جبههي متحد و يك كمپين وسيع عليه ربا و جنگ با خدا به وجود آورد.
انواع ربا در نسبت با انواع انفاق
مال، نفس و عمل ميتوانند به مثابه طعمه باشند. مال در اقسام آن ميتواند به عنوان طعمه مطرح باشد كه فرد ديگري ممكن است به آن طمع داشته باشد. به همین صورت، نفس و محصول عمل حاصل از سرمايهي نفس انسان، طعمهاي است كه ممکن است به آن طمع شود. در واقع در حوزهي سرمايهي نفس، عمل و راندمان كار افراد ميتواند به عنوان طعمه مطرح باشد.
ربا و انفاق در نسبت با اين طعمه تعريف ميشوند، اين طعمه ميتواند با اختيار و بلاعوض به ديگري داده شود و انفاق صورت گيرد؛ يا با اجبار و بلاعوض از فرد گرفته شود و ربا رخ دهد.
با نگاه دکترینال، ربا این قابلیت را دارد که در حوزههای مختلف معيشت به اشكال مختلف بروز یابد؛
- ربای زمین: گرفتن زمین و مِلک فردی دیگر به صورت بلاعوض است.
- ربای پول: گرفتن پول فردی دیگر به صورت بلاعوض است.
- ربای جهاز: گرفتن وسایل و تجهیزات دیگران به صورت بلاعوض است.
- ربای نفس: گرفتن جان و دسترنج فردی دیگر به صورت بلاعوض است.
- ربای فکر و اندیشه: گرفتن محصول فکر دیگران به صورت بلاعوض است.
در حوزهي ربا موارد ديگري نيز ميتوانند مشابه نمونههاي بالا تعريف شوند.
انفاق نيز با توجه به دکترین خود، ميتواند مانند ربا در حوزههای مختلف معيشت ظاهر شود؛
- انفاق پول: دادن پول خود به فرد دیگر، بلاعوض اما به اختیارِ خود.
- انفاق زمین: دادن مِلک خود به شخص دیگر، بلاعوض اما به اختیار خود.
- انفاق تجهيزات؛
- انفاق نفس؛
- انفاق فكر و انديشه؛
موارد ديگري هستند كه به عنوان طعمه در اختيار انسان قرار دارند. افراد ميتوانند آنها را با اختيار و بلاعوض به ديگران داده و به جاي ربا، انفاق دهند. جوانب دیگر معيشت نيز در این قاعده قابل طرح است.
نكتهي حائز اهميت اين است كه در هر صورت يك يا چند قلم از انواع سرمايههاي مال و نفس به مثابه طعمه در اختيار انسان قرار دارد. حال اين طعمهها يا به اجبار از افراد گرفته ميشود، يا اينكه افراد به اختيار آنها را ميبخشند. الگوي معيشتي غرب يعني اكانامي، در تمامي انواع مكاتب خود، در پي اين است كه اين طعمهها را به زور از چنگ افراد بيرون آورد. اما سوالي كه در برابر اين روش مطرح ميشود اين است: «در حاليكه بشر همهي اين سرمايهها را در اختيار دارد چرا پيش از اينكه شرايطي پيش بيايد كه مجبور شود آنها را به اجبار از دست بدهد، دست به انفاق نميزند و با اختيار اين طعمهها را نميبخشد؛ آنهم درست در شرايطي كه انفاق بركت به ارمغان ميآورد، اما ربا، چيزي جز شومي و محاق به بار نخواهد آورد؟»
بنابراين مكتب انفاق، واگذارکنندهمحور است، به صورت بلاعوض و مكتب ربا، گیرندهمحور است، به صورت بلاعوض. از اینرو حاصل ربا، ایجاد دشمنی میان خریدار و فروشنده است. اما حاصل انفاقِ مبتنی بر بیع، كه در رویکرد مشتریمدار رقم میخورد، خلت، دوستی، ایجاد مودت و گسترش محبت در جامعه است.*
ادامه دارد…
پانوشت:
[1] . قُل لِّعِبَادِىَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ يُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً مِّن قَبْلِ أَن يَأْتىَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَ لَا خِلَالٌ؛ «به آن بندگان من كه ايمان آوردهاند بگو كه نماز را برپا دارند و از آنچه روزى آنان كردهايم (از مال و جاه و جان) در نهان و آشكار انفاق كنند پيش از آنكه روزى بيايد كه در آن نه داد و ستدى است و نه دوستيى (نه مال است و نه روابط و نه كارآيى آنها)» (سورهي ابراهيم، آيهي 31).
* این نوشتار برداشتی است از جلسهی 359 کرسی نظریهپردازی کلبهی کرامت و هفدهمین شورش علیه طمع، با عنوان رزق و انفاق. برای مشاهدهی فیلم این جلسه به این لینک مراجعه کنید.