در بخش یکم از این نوشتار، به چارچوب مفهومی علم معاش در قرآن پرداخته شد و در این چارچوب مفهومی دربارهی دو مفهوم کلیدی و مهم انفاق و ربا و دکترین آنها توضیحاتی طرح گردید. اینکه این دو مفهوم از حیث دکترینال درست در مقابل هم قرار میگیرند و مكتب انفاق، واگذارکنندهمحور است، به صورت بلاعوض و مكتب ربا، گیرندهمحور است، به صورت بلاعوض.
در بخش دوم از این نوشتار به مفهوم رزق پرداخته شد و عنوان شد که رزق سهمی است که هر کس از خدا دریافت میکند و این مفهوم بین خدا و انسان مطرح است. ضمن اینکه نسبشناسی میان رزق و بیع نیز تبیین شد و در این نسبتشناسی چرخهی رزق معرفی گردید.
در نوشتار پیشرو بیان متفاوتی، از مفهوم اعتبار ارائه خواهد شد و همچنین جایگاه اجر و مزد در نهاد انفاق نیز روشن خواهد شد.
پول و اعتبار
انسانها ميتوانند از محل رزق مادي و معنوي كه خدا به انسان ميدهد اعتبار يابند. يعني هر قدر يك انسان رزق بيشتري داشت، اعتبار او نيز بيشتر خواهد شد. درست است كه اعتبار نيز نوعي رزق است، يعني اعتبار بالا ميتواند رزق يك فرد شود؛ اما در عين حال اعتبار، برآيند انواع رزقي است كه خداوند عايد انسان كرده است. فردي كه رزق مادي گستردهاي يافته است و حجم زيادي مال دارد، به تبع اين رزق مادي، به اعتبار بالايي هم دست مييابد. يا فرد ديگر كه رزق معنوي، مثلاً علم يا ايمان بالايي دارد، فرد معتبري خواهد بود.
اما اعتبار امروز با مفهوم پول گره خورده و عمدتاً داشتن يا نداشتن پول ملاكي براي داشتن يا نداشتن اعتبار است. حال آنكه بعضی افراد پول دارند اما اعتبار ندارند و عدهای انسانهای معتبری هستند اما پول ندارند. بعضی هر دو را با هم دارند و برخی هر دو را ندارند. نقشی که امروز پول به عنوان مبنای اعتبار دارد در چند دههی اخیر به وجود آمده است. در گذشته، پول کارکرد امروزی را در مناسبات اجتماعی و تمدنی نداشته و خیلی از امور به اعتبار افراد ختم میشد.
به این ترتیب میتوان نقش اصلی و واقعی پول را که امروز از حد و اندازهی خود فراتر رفته، به عنوان جزئي از اعتبار فرض کرد. امروز نه تنها پول جزيي از دامنهي كلي اعتبار محسوب نميشود بلكه اساس و مبنای ساخت روابط اجتماعی شده است! حتی اعتباری هم که در نهادی تحت عنوان شورای عالی پول و اعتبار مطرح است، اعتباری است که اساسش در پول تعریف میشود و در آن تنها پول و اقسام آن معتبر است.
«نسبت اعتبار و پول»
امروزه مؤلفههای اعتبار مخدوش، محدود و کانالیزه شده به مفهوم پول است. حال آنکه پول جزئی از اعتبار است و متغيرهاي دیگری نیز بر اعتبار موثرند؛ متغيرهايي مانند: آبرو، عزت، کرامت انسانی، نسب، زور، زیبایی، علم، نفوذ و… . پس اگر اعتبار به پول محدود و كاناليزه شود، فقط بخشي از ابعاد اعتبار سنجيده شده است. اما اگر لايههاي ديگرِ معتبر در مناسبات و مراودات در الگوي معيشت بيع مدنظر باشد، بايد مواردي مثل آبرو، عزت، شرافت، كرامت انساني و مواردي از اين دست نيز مورد توجه قرار گيرد. در الگوي معيشتي كه رزق و روزي مدنظر قرار ميگيرد، بايد اعتبار برآمده از اين رزق نيز مورد توجه قرار گيرد.
در چنين شرايطي، هيچ معياري براي سنجش ساير اعتباريات به موازات پول تبيين نشده است. در الگوي معيشتي غرب يعني اكانامي تعريف اعتبار عمدتاً محدود به پول و انواع آن است و اين معيارهاي موثر در اعتبار در آن به رسميت شناخته نميشود. در حاليكه در تلقي ديني و بومي كشور، اعتبار با تمام ابعاد آن جايگاهي ويژه داشته و دارد.
اعتبار با تمام اجزاي خود كه ماحصل رزق مادي و معنوي اعطا شده از سوي خداوند است، ميتواند تنها با پول معاوضه شود، يا در مقابل انفاق شود. مال و اجزاي آن، يا نفس و اجزاي آن زمينهاي براي اعتبار است و اگر انفاق شود، ميتواند اعتبار فرد را بسط دهد. همانگونه كه انفاق رزق موجب بسط رزق ميشود، ميتواند زمينهي بسط اعتبار را نيز فراهم آورد. به عنوان مثال پول به عنوان يكي از انواع اعتبار، كه نوعي از مال نيز محسوب ميشود، اگر در راه خدا انفاق شود، خداوند رزق را بسط خواهد داد كه به تبع آن هم مال بسط مييابد و هم اعتبار گسترش مييابد.
«اعتبار و انفاق»
درخواست اجر و مزد تنها از خدا
همانگونه كه گفته شد، دكترين انفاق واگذاري داشتهي مادي و معنوي خود به شخص دیگر، با اختیار و بلاعوض است. اين دكترين برآمده از آيهي 31 سورهي ابراهيم است[1] كه طبق آن خدا از بندگان خود ميخواهد تا از آنچه به آنها روزي كرده است به صورت آشكار و پنهان انفاق كنند. این کار را به اختيار و در همین دنیا انجام دهند؛ پيش از آنكه روزي فرا رسد كه در آن ديگر امكان انفاق در قالب الگوي معيشتي بيع نخواهد بود.
انفاق ابعاد گستردهاي دارد و تنها يك مفهوم نيست و فراتر از مفهوم، يك نهاد است. شايد نزديكترين بديل آن از حيث نهادي، انجمن خيره باشد كه امروز به عنوان يك نهاد شناخته شده در جهان مطرح است. اما همانگونه كه گسترهي مفهومي انفاق وسيع و كامل است، نهاد برآمده از آن هم، از انواع نهادهاي مشابه مانند انجمنهاي خيريه وسيعتر و كاملتر خواهد بود.
به طور معمول هر كس متناسب با توانايي خود پيشه يا شغلي دارد و در قالب شغل خود، براي انجام كارهايي كه انجام ميدهد مزد دريافت ميكند. حال اگر كار و حرفهي خود را تا حد امكان بدون دريافت اجر و مزد انجام دهد، و مزد خود را از افراد نخواهد و با خدا معامله كند، انفاق صورت گرفته است. در واقع هر كس با در اختيار گذاشتن داشتههايش اجر و مزد به دست میآورد. به بيان دقيقتر خداوند به هر فرد مال و نفس رزق كرده است، مثل پول، ثروت و امكانات مادي كه از اقسام مال است يا توانايي و استعداد كه از اقسام نفس است. اگر اين مال و نفس در اختيار ديگران قرار گيرد؛ در ازاي آن منفعت و عايدي در قالب اجر و مزد براي هر فرد به ارمغان ميآورد. حال در فرآيند انفاق، مال و نفس در اختيار ديگران قرار ميگيرد اما در ازاي آن تا حد امكان، اجر و مزد از افراد طلب نميشود.
در واقع در اين فرآيند از يكسو داشتهها و داراييهاي هر فرد اهميت دارد كه از دو قسم مال و نفس، به اندازههاي گوناگون، رزق و روزي افراد شده است. از سوي ديگر شيوهي توزيع و در اختيارگذاري اين داشتهها اهميت مييابد كه وجه تمايز انفاق از ساير اقسام معاملات، در شيوهي توزيع و در اختيارگذاري داشتهها است؛ در انفاق براي در اختيار سايرين گذاشتنِ اين داشتهها، هيچ اجر و مزدي طلب نميشود.
انبيا و پيامبران، الگوي اين شيوهي عمل هستند. قرآن در آيات متعدد، خصوصاً در آياتي كه در سورهي شعرا آمده است به اين شيوهي عمل انبيا اشاره ميكند. آنها بارها به مردم ميگويند كه بابت دعوت و ابلاغ پيام خداوند، از آنها هيچ اجر و مزدي نميخواهند.[2] در آيهي 109، حضرت نوح عليهالسلام؛ در آيهي 127، حضرت هود عليهالسلام؛ در آيهي 145، حضرت صالح عليه السلام؛ در آيهي 164، حضرت لوط عليهالسلام؛ و در آيهي 180، حضرت شعيب عليهالسلام؛ هر يك به صورت ثابت اين گذارهي محوري را كه مهمترين ويژگي نهاد انفاق است بيان ميكنند. همهي آنها به صورت ثابت اين گذاره را طرح ميكنند كه ما براي كاري كه انجام ميدهيم اجري طلب نميكنيم، كه اجر ما نزد رب العالمين و خداوند است. اين يك الگوي شاخص براي انفاق است. چگونه ميشود كه يك انسان به مقام نبوت و جايگاه پيامبري برسد، كار عظيمي در حد نبوت، ابلاغ پيام و رسالت را انجام دهد، اما از مردم طرف مقابل خود هيچ اجر و مزدي درخواست نكند.
زماني اهميت كاري كه پيامبران انجام دادهاند درك ميشود كه كار آنها به عنوان يك كار فرهنگي، با ساز و كارهاي امروزي ابلاغ پيام و فعاليتهاي فرهنگي مقايسه شود. اگر كاري در حد ابلاغ پيام و عرضهي دين الهي به عنوان يك كار فرهنگي شاخص در زمان فعلي بخواهد انجام شود، چقدر بودجه و امكانات نياز خواهد داشت؟ چه ميزان حقوق و دستمزد براي افرادي كه در اين پروژهي عظيم مسئوليتهاي مختلف را بر عهده ميگيرند نياز خواهد بود؟ براي مسئول اصلي و فردي كه بار اصلي اين كار بزرگ را بر دوش ميكشد چه ميزان دستمزد بايد در نظر گرفته شود؟
حال اگر اين فرد، با يك چنين مسئوليت سختي دستمزد سنگين خود را دريافت نكند و اجر خود را بر عهدهي خداوند بداند، نه تنها عظمت كارش دو چندان ميشود، بلكه براي نهاد انفاق به يك الگوي شاخص بدل خواهد شد. اين كاري است كه پيامبران به بهترين نحو آنرا انجام دادهاند. آنها با اين عمل خود نشان دادهاند كه ميشود كارهاي بزرگ و مسئوليتهاي سنگين را با بهترين كيفيت انجام داد اما ذرهاي هم انتظار اجر و مزد بابت آن نداشت. درك اين فرآيند، ميتواند به درك ساز و كار محوري در نهاد انفاق كمك كند.*
ادامه دارد…
پانوشت:
[1]. قُل لِّعِبَادِىَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ يُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً مِّن قَبْلِ أَن يَأْتىَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَ لَا خِلَالٌ؛ «به آن بندگان من كه ايمان آوردهاند بگو كه نماز را برپا دارند و از آنچه روزى آنان كردهايم (از مال و جاه و جان) در نهان و آشكار انفاق كنند پيش از آنكه روزى بيايد كه در آن نه داد و ستدى است و نه دوستيى (نه مال است و نه روابط و نه كارآيى آنها)» (سورهي ابراهيم، آيهي 31).
[2]. وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمينَ؛ «و من بر اين (رسالت) هيچ مزدى از شما نمىطلبم، مزد من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست» (سورهی شعرا، آيات: 109، 127، 145، 164 و 180).
* این نوشتار برداشتی است از جلسهی ۳۵۹ کرسی نظریهپردازی کلبهی کرامت و هفدهمین شورش علیه طمع، با عنوان رزق و انفاق. برای مشاهدهی فیلم این جلسه به این لینک مراجعه کنید.